برگردیم، هوا مناسب نیست
یونس فتحی
در این روزهای بارانی نوروز، از چند جای کشور برایت مهمان آمده است. همه مهمانان آوازه باغسنگی را شنیدهاند.مرتب از شما می خواهند که آنها را به باغسنگی ببری .
عصر ساعت 4 از سیرجان حرکت میکنی تا فرصت کافی برای بازدید داشته باشی.
مهمانان سپاسگزار و شادمان و تو مسرور و خوشحال از اینکه این چنین جاذبه گردشگری بینظیر جهانی در سیرجان است.
قبل از رسیدن، اندکی در کنار گندمزار توقف میکنی تا مهمانان دمی بیاسایند. شما نیز از فرصت استفاده میکنی و یکی پس از دیگری از ویژگیهای این اثر منحصربهفرد میگویی
از اینکه درویش خان پیرمرد کرولال سیرجانی توانسته است در 50سال پیش در دوران اصلاحات ارضی به نشانه اعتراض در تصاحب باغ و زمینش باغی از سنگ برپا نماید که توجه جهانیان را به خود جلب نماید.
به مهمانان میگویی که پرویز کیمیاوی کارگردان مشهور سینما سال 55 مستندی از اینجا ساخته که جایزه خرس طلایی برلن آلمان را از آن خود کرده است. برای مهمانان باز توضیح میدهی اخیرأ شرکت جهانفولاد سیرجان به عنوان معین اقتصادی منطقه بلورد کارهای خوبی را در خصوص باغسنگی انجام داده است.
بازهم برای مهمانانت توضیح میدهی که این اثر منحصربهفرد چندین سال است ثبت ملی میراث فرهنگی شده است.
مهمانان شما برای رسیدن به این اثر ماندگار لحظهشماری میکنند و شما بیشتر از این آنها را منتظر نمیگذاری .
دقایقی بعد وارد محوطه باغ سنگی میشوی.ابتدا ماشینهای بسیار و مسافران فراوان خوشحالت میکند، خوشحالی که البته دیری نمیپاید.
ماشینهایی میبینی که از همه طرف باغ را محاصره کردهاند و پوزههایشان به درختان باغ میخورد. بچهها یی که گلاویز بر درختانند و بزرگترهایی که بالای شاخههای فرسوده درختان برای عکس گرفتن هر از چند گاهی فیگور خاص میگیرند. کودکان سنگهای آویزانشده بر درختان را با تابهای شهر بازی اشتباه گرفتهاند و آنها را به اینسو و آنسو میکشند .
آن سویتر چندین درخت با میوههای سنگ، حاصل دسترنج سالهای بسیار درویش بر زمین غلتیدهاند.
تو هاج و واج ماندهای و حتی حرفهایی را که دقایقی پیش در وصف باغ درویشخان به مهمانانت گفتهای،کلا فراموش میکنی.
انگشت در دهان و اشک در گوشه چشم، تنها با صدای بغضآلود به مهمانانت میگویی: زودتر برگردیم هوا اصلا مناسب نیست.