مسکن مهری که خودمان میخواهیم
جواد مدنی
به عنوان یک معمار که گهگاه در اجرای ساختمان هم مشارکت دارم، همواره از خودم میپرسم آیا اگر خانهای طراحی کردی و ساختی که در زلزله فرو نریخت و فضای کافی برای زندگی یک خانواده داشت، آیا رسالتات را انجام دادهای؟ اگر جواب مثبت است پس اصولاً جامعه چه نیازی به من دارد؟ طرحی یکسان برای کل کشور در نظر بگیرند و همان را بسازند. انتقادی که همواره بر ساختمانسازیهای انبوه در سرتاسر دنیا از جمله مسکن مهر ایران وارد بوده است را میتوان در تراکم بالا، عدم حس امنیت، جرم خیز بودن و عمر مفید پایین بنا برشمرد.
حتی اگر این مجتمع ها با بهترین مصالح هم ساخته شوند، از آنجایی که ذاتاً انسان موجودی خواهان قلمرو و خلوت است، تراکم زیاد آزارش می دهد. پس ساخت مجتمعهای انبوه امری بسیار خطیر است که یا نباید انجام گیرد و یا تحت نظر متخصصان صورت پذیرد، در غیر این صورت تبدیل به محلّی جرمخیز و بدون کیفیتهای انسان محور می شود که محکوم به نابودی است، همانطورکه در سال 1972 مجتمع مسکونی پروت ایگو در شهر سنت لوییس آمریکا به دلایل مذکور توسط دینامیت منهدم شد و چارلز جنکز آن را مرگ معماری مدرن نامید.
در زمانه ای زندگی می کنیم که بد نبودن یک شخص به معنای مقدس بودن اوست. اگر شخصی کلاهت را برنداشت و به تعهدش پایبند بود، کارآمدترین است. پس نیازی ندارد کاری را به بهترین شکل انجام دهد و همچنین نیاز ندارد متخصص باشد. داستان پیمانکاران عمده شهرمان سیرجان از این قرار است. همینکه توانستهاند به تعهدشان در تحویل منزل عمل کنند، آن را تبدیل کرده است به سلاطین ساخت. امّا این که چه میسازند نه برای خودشان و نه برای متولیان ساخت مانند شهرداری و نه حتی برای مالکان اهمیّتی ندارد. مهم این است که در موعدی نسبتاً مقرر منازل ساخته شده را تحویل میدهند. این انبوه سازان در حقیقت همان منازل مسکن مهر مغضوب دو عالم را میسازند امّا نه برای قشر آسیبپذیر بلکه برای قشر عمدهی متوسط و گاهاً در بهترین نقاطشهر. نباید فراموش کنیم که اینان نه تنها مسکن نمیسازند بلکه با ساخت این تودههای عظیم، شهر را میسازند.
خیابان خواجو که یکی از خیابانهای مرکزی و قدیمی شهر بوده است، اکنون دچار این تراکم و بدریختی حاصل از این انبوه سازی شده است. پیمانکار محترم حتّی حاضر نشده است که این تودهها را ظاهراً زیبا بسازد و کیفیتهای محیطی که جای خود دارد. بسیار نا امیدکننده است که میبینم کیفیت زندگی مردم شهرم در دست عدهی خاصی است که تلاشی برای بهبود آن نمیکنند.
قانون مفیدی نیز در این زمینه وجود ندارد. مسئولان نیز تنها ازین خرسندند که این ساختمانها در زلزله فرو نمیریزند. امّا گناه مردمی که همهی اندوختهشان را به پای این مسکنهای بیکیفیت ریخته اند، چیست؟ شاید فرهنگ و اقتصاد کشور مریض است که جوانی را ملزم به خرید این به اصطلاح منازل میکند. شاید هم تقصیر من و امثال من است که درد را میفهمیم و ساکت میمانیم.